شهر زلزلهزده سیسخت این روزها چشم انتظار بوده تا هرچه سریعتر از سوز سرمای استخوان سوز دنا خلاص شود و زندگی چون گذشته در آن جریان پیدا کند.
شهری که هر ساله در چنین روزهایی مردم سختکوش و پرتلاشش در خود را برای پذیرایی هرچه بهتر از میهمان نوروزی آماده میکردند، امروز پس از گذشت 10 روز از زلزله پنج و شش دهم ریشتری در چادرهای اهدایی هلال احمر و دیگر گروههای جهادی در حالی که سرما بر تنشان شلاق میزند شبهای آخرین ماه از سال را به صبح پیوند میزنند.
کودکانی که به یک باره زلزله تمام دلخوشیها را از آنها گرفت و زنان و مردانی که نظارهگر یورش تیغ بولدزر و لودرهایی هستند که تخریب خانهها را هدف قرار دادهاند، خانههایی که سالیان سال پناهگاه زندگی بوده و پدر و مادرها قد کشیدن بچهها را در این خانهها با لذت به تماشا نشسته بودند.
رزمنده دوران جنگ تحمیلی در گفتوگو با خبرنگار تسنیم، میگوید: انگار روزهای جنگ بوده، انگار شهری را موشک زدهاند، نیروهای امدادی در حال تکاپو هستند و ماشین آلات سنگین در حال آواربرداری، شاید جنگ نباشد اما حضور و همدلی نیروهای جهادی و مردمی در کنار تلاش نیروهای سپاهی خاطرات ایثار و فداکاری را زنده میکند.
خانم مسنی از اتباع افغانستان به جان مردم ایران دعا میکند و خود را مدیون مهر و محبت ایرانیان میداند.
پیرمردی به جان نیروهای سپاه دعا میکند و میگوید این ملت هرچه دارد از حضور سپاه دارد، فریاد می زند که باید قدر سپاه را بدانیم.